پراکنده ها

Monday, December 19, 2005




از جمله ارزوهايي كه داشته ام و از لحظه جرقه در فكر و ذهنم
برايم مسلم بوده به ان دسترسي پيدا خواهم كرد اين بوده
گوشه اي خلوت درامدي به اندازه ي خرج سيگاروخرج بخور ونمير حتي الامكان در روستا
همان را يافته ام گو اينكه احساس ميكنم خيلي دوام نخواهد داشت ولي خوب ياد گرفته ام كه دم غنيمت شمارم
نميخواهم وقت اندك را صرف به اصطلاح برنامه ريزي كنم پاي در راه ميگذارم تا خود راه بگويد كه چون بايد رفت
شروع هر چيزي و كاري سخت تريم جزِِء ان كار محسوب ميشود ومن درست در اين قسمت قرار دارم پس تا فردا كه شروعي مناسب بيابم ......



0 Comments:

Post a Comment

<< Home