يک توصيف
کلاس ما اولین کلاس مدرسه است ،با دری که ، با اینکه دو سه بار درستش کرده اند ولی باز هم لولایش درآمده ، وازجا کنده شده است . وارد کلاس که می شوی دست راست بخاری چکه ای کهنه ی کوچکی قرار دارد ، دور لوله هایش را گچ کرده اند ، پسرهای فضول کلاس دو سه باری آن را آتش زده اند ، برای همین دیوار کنارش سیاه شده ، و منظره ای نامطلوب را ایجاد کرده است. کلاس بزرگ است ، به طوری که با وجود 22 نفر دانش آموز باز هم فضای خالی وجود دارد . تخته سیاه کلاس که سال هاست بچه ها و معلم ها بر روی تنش گچ کشیده اند بر دیوار روبه روی ما نصب شده ، و این تخته ی پیر و خسته چند سالی است رنگی تازه به تنش نخورده ، و لباسی نو نپوشیده است . بیشتر میزهای کلاس کهنه و زنگ زده است ، چند تا صندلی امانتی از دبیرستان هم در کلاس ماست ، که بیشتر ، پسرها روی آن می نشینند . پنجره های کلاس بزرگ است ، و شیشه هایش چند تایی ساده ، وچند تایی مشجر . وقتی دقت می کنی گوشه ی بعضی از شیشه ها پریده است . بی چاره چهار چوب پنجرها ، سال هاست که لباس زیبایی از رنگ یک نقاش بر تن خود ندیده است . کاش پرده ای زیبا بر پنجرها ی کلاس می زدند تا علاوه بر اینکه از هدر رفتن گرمای بخاری جلو گیری کند ، عبور ومرور ماشین ها و مردم در خیابان حواس ما را پرت نکند . آخر دیوار مدرسه ی ما نرده است و همه چیز را در خیابان می بینیم . میز معلم که نداریم ، ولی صندلی معلم مان شده کیسه بوکس بچه ها ، هر چه از معلم دلخوری دارند سر این صندلی بدبخت در می آورند ، چرم رویش را می کنند ، ابر هایش را بیرون می کشند ، و تکه تکه می کنند . گاهی هم رویش می نشینند و الاکلنگ بازی می کنند . وجود چند کار کلاسی و روزنامه دیواری بر روی دیوار آبی رنگ کلاس علاوه بر این که روی تقلب ها و یادگاری ها را پوشانده باعث شادابی وتغییر روحیه ی ما شده است . به امید روزی که کلاس ما با پرده و بخاری و رنگ و در نو مانند عروسی زیبا برای ما خود نمایی کند ، و ما با روحیه ای شاد وخیالی آسوده به درس معلم گوش فرا دهیم . (از دفتر انشاء پرستو ، با تايپ خودش ) |
1 Comments:
اينجوری نمیشه !
معلومه پرستو هم بايد وبلاگ داشته باشه !
اگه نوشتههاش به دوتا و سهتا برسه ، حتماً بايد داشته باشه !
Post a Comment
<< Home